رونق ایام جوانی ست عشق


مایهٔ کام دو جهانی ست عشق

میل تحرک به فلک عشق داد


ذوق تجرد به ملک عشق داد

چون گل جان بوی تعشق گرفت


با گل تن رنگ تعلق گرفت

رابطهٔ جان و تن ما ازوست


مردن ما، زیستن ما، ازوست

مه که به شب نوردهی یافته


پرتوی از مهر بر او تافته

خاک ز گردون نشود تابناک


تا اثر مهر نیفتد به خاک

زندگی دل به غم عاشقی ست


تارک جان در قدم عاشقی ست